"سین میم ر" می نویسد

می نویسم تا خفه نشم!

"سین میم ر" می نویسد

می نویسم تا خفه نشم!

خود دلقک پنداری

جمعه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۰۰ ق.ظ

میخوام یه حس مزخرفی رو توضیح بدم : "حس خود دلقک پنداری"
دیدید توی بعضی دور همی های دوستانه بعضیا فعال تر هستن و اصطلاحا مجلس رو می چرخونن؟
خب به نظرم من هم یکی از همون ها هستم . می خوام راجع به یه حس مزخرف بنویسم!
نمی دونم چند نفر به جز من این حس رو تجربه کردن یا اصلا یک انسان عادی همچین حسی رو تجربه میکنه یا نه؟! صحنه رو بازسازی میکنم :
فکر کنید اتفاقی از توی کافه دانشگاه رد می شید ، دوستتون رو می بینید که تنها اونجا نشسته و مشغول کار کردن (بخونید بازی بازی کردن) با گوشیشه ، به سمتش می رید ، سلام می کنید و دست می دید و روبروش می شینید.

سکوت ... سکوت ... سکوت !!!

به این سکوت لعنتی پایان میدین و سر حرف رو باز میکنین : خبببب!!! چه خبر؟؟!؟!

و اون هم انگار دلش هنوز توی گوشیش هست با یه لحن سردی خیلی تلگرافی جواب میده : سلااااامتی!
و باز ازش می پرسی : خب اینو میدونم ، دیگه چه خبر؟!
و با لحن کسل کننده تر جوابت رو میده : چیز خاصی نیست . و حواسش رو از گوشیش میگیره و به شما میده ... انتظار داری الان یه بحثی رو پیش بکشه ، چون همینطوری که نمیشه!!!
و اون داره با دونه های ریز کیک که روی میز مونده بازی می کنه ، و تو مجبور میشی و میگی : آهااااا ، راستی از فلانی چه خبر؟! ...
و اینطوری شما مجلس دو نفره تون رو دست میگیرید .

خب! حالا این ماجرا رو ضربدر 365 بکنید و هی تکرارش کنید ...

توی جمع های مختلف ، اعم دو یا چند نفره دیگه به صورت ناخود آگاه این شما هستین که یخ همه رو آب می کنید.
تا اینجای ماجرا تقریبا خوب پیش میره !!! اما اون حسسسس!!!
وقتی برات پیش میاد که دو تا عامل دست به دست هم بده :

1- تعداد این مدل گفتگو تو یه تایم خاصی از حد نرمال بزنه بالاتر

2- با افرادی صحبت کنی که این رفتار براشون یه جور عادت شده ، و اصلا طوری صحبت می کنن و رفتار میکنن که انگار شما دلقک هستین و وظیفتونه مجلس علمی و مشعشع دوستان رو از حالت خشک بودن در بیاری!
افراد دسته دوم عموما افرادی هستن که به سبب تخصص یا مهارت در یک زمینه خاص و یا رفتن به یه دانشگاه بهتر از شما و امثالهم ، طوری احساس خودبرتر بینی میکنند که فکر میکنن خودشون از فلاسفه هستند و گاهگاهی باید دلقکی مثل ما بیاید و با مسخره بازی هایش آنان را بخنداند و آنان هم فیلسوفانه دستی بر ریش مبارک خویش کشند و  از سفاهت شما خنده ای بر لب مبارکشان نقش ببندد و لَختی بعد ، باز به سراغ کارهای مهم خود بروند!!!
اما باید عرض کنم که نخیر!!! همیشه هم اینطور نیست! ما هم واسه خودمون یه چیزایی داریم ... بهههله !!! ما هم گوسفند نیستیم ، می فهمیم ، شاید به اندازه شما نه ، ولی مطالعه داریم!
بلدیم چه کنیم!
از این به بعد راهش رو خوب یاد گرفتم ، شامه ام تیز شده ، یه جا بوی دلقک بازی احساس کنم میپیچونم . خیلی سخت بود ، ولی تونستم!!! الان فعلا مراحل اولیه اش هستم ، یعنی یه جاهایی که نمی شد سکوت کرد ، سکوت کردم!!! و نتیجه گرفتم.
ایشالا خدا کمک کنه دور این جور دوست ها رو خط بکشم ! آمیــــــن!


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۳۰
"سین.میم. ر"

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی